وقتی از یوگا صحبت میکنیم، ذهن بسیاری از ما بهسمت هند میرود. کشوری که قرنهاست بهعنوان مهد این سنت باستانی شناخته میشود و آموزههای آن را به جهان منتقل کرده است. اما اگر با دقت بیشتری به تاریخ یوگا نگاه کنیم، متوجه میشویم که ریشههای این فلسفهی عمیق تنها به یک فرهنگ محدود نمیشود. جوهرهی یوگا، یعنی اتحاد، شفابخشی و آگاهی درونی، در فرهنگهای گوناگون جهان شکل گرفته و توسعه یافته است.
ثبت نام در کلاسهای یوگا آسانا
در مصر باستان، سنگنگارههایی یافت شدهاند که انسانها را در حالتهای مراقبه و حرکاتی مشابه آساناهای امروزی به تصویر میکشند. در سرزمینهای بومی قاره آمریکا، قبایل سرخپوست سالهاست از تنفس آگاهانه، رقصهای آیینی، و حرکات هماهنگ برای اتصال با زمین، طبیعت و نیروی برتر استفاده میکنند.
در میان قبیله ناواهو، رقص مقدس یکی از ابزارهای اصلی ارتباط روحی با اجداد، عناصر طبیعت، و بهبود جسم و روان است. این رقصها و سرودهای آیینی، بدن را با ریتم زمین هماهنگ کرده و به نوعی شفابخشی روحی و جسمی منجر میشوند—مفاهیمی که با فلسفهی یوگا کاملاً همراستا هستند.
در غرب آفریقا، قوم یوروبا با رقص، طبلنوازی و آوازهای آیینی، با اوریشاها (الهههای آفریقایی) ارتباط برقرار میکنند. حرکات بدنی در این آیینها تنها جنبه فیزیکی ندارند، بلکه ابزاری برای تجلی معنویت و پاکسازی درونی هستند؛ درست مانند یوگا.
در رشتهکوههای آند، مردم کچوا به سیستم مراقبه و حرکت آیینی به نام Qhapaq Ñan پایبند هستند که ارتباط بین بدن، روح و طبیعت را تقویت میکند. یا در فرهنگ بومیان استرالیا، مفهومی به نام songlines وجود دارد که با آواز، حرکت و مراسم معنوی، نقشهی سفرهای اجداد را روایت کرده و پیوند عمیقی با زمین برقرار میکند.
پیش از آنکه بودای تاریخی شناخته شود، آموزههای شبیه به یوگا در جوامع مختلف، راهی برای حفظ سلامت و تعادل زندگی بودند: تنفس آگاهانه، مراقبه، حرکت هماهنگ، آوازهای شفابخش و استفاده از درمانهای گیاهی. هرچند این آیینها نام یوگا نداشتند، اما روح یوگا در آنها زنده بوده است.
یوگا واقعی، محدود به مرزها نیست. هر فضایی که ادعای آموزش یوگا دارد اما پذیرای تنوع، تاریخ یا تفاوت فرهنگی نیست، از روح یوگا دور افتاده است. یوگا دعوتی است برای بازگشت به خود و بهیادآوردن دیگری؛ پلی است میان فرهنگها، نه دیواری میان آنها.
منبع: ommagazine
دیدگاهتان را بنویسید